کد مطلب:94579 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

خطبه 162-در توحید الهی












[صفحه 424]

تو كه بر چگونگی آفرینش خویش نادان و حیرانی، از شناخت صفات بیمانند آفریدگار چه دانی؟ سپاس خدائی را سزاست كه آفریننده بندگان و خالق زمین و زمان، و روان ساز آب فراوان، در پستی و بلندی های خاك، و رویاننده گیاهان بسیار در فراز و نشیب آنست. ابتدای همه آغازهاست و جاودانگیش را انجامی نیست. آغازی است كه بوده و هست و خواهد بود، و هستی و بودنش را انتهائی نیست. پیشانی ها در برابر عظمت و ستایشش به خاك سائیده شوند و لبها و زبانها، به توحید و یگانگیش هم آواز گردند به هنگام آفرینش، حد محدود هر شیئی را معین و مقرر فرمود، تا خود از شبیه و مانند بودن به آنها متمایز بوده و بر آنها برتری داشته باشد. خرد و اندیشه ها نمی توانند او را با دست افزارها و اعضاء و حركات گوناگون، در حدی محدود كنند، و شایسته او نیست كه گفته شود: در چه زمانی بوده و تا چه هنگامی خواهد بود؟. بر خردمندان آشكار و عیان است كه نمی توان گفت: از چه چیزی آشكار و پدیدار گردیده؟ و مستوریش جای این سخن باقی نمی گذارد كه گفته شود: در چه چیزی مستور و پنهان است؟. جسمی نیست كه از دور جلوه كند و پس از لحظه ای نابود گردد، و در پرده استتاری نیست تا چیزی او را در

میان خود پوشانده باشد. نزدیك بودنش به اشیاء، دلیل اتصال و پیوستنش به آنها نیست و دوری اش به آنها، دلالت بر جدائی اش با آنها ندارد. نیم نگاه بندگان و تكرار گفتار و سخنانشان، و صعود بر كوه ها و تپه ها، و شبگردی و خفتن در ظلمت شب- با وجود مهتابی كه بر آنان میتابد و آفتابی كه از پس روشنائی مهتاب، ظلمت شب را به روشنائی روز مبدل میسازد- و سرانجام طلوع و غروب مهر و ماه و گردش شبانه روزی ایام، هیچیك از چشم او پنهان نیستند آغاز هر كاری و ابتداء هر عدد و شماری است. او برتر از آنست كه كسی او را در حدی محدود كند و به مقداری اندازه نماید، و برایش پیرامون و جا و مكانی برگزیند. زیرا، حد و نهایت و مقدار و كیفیت جا و مكان، خاص مخلوق اوست اینهمه اشیاء رنگارنگ و گوناگون را از روی نمونه ای ازلی و ابدی نیافریده، بلكه جملگی را بی هیچ واسطه ای، خود آفریده و حدود هر چیز را معین فرموده است. به آفرینش، شكل زیبا و متناسب بخشید و به نیستی، وجود و هستی عطا فرمود. هیچ چیز- از آنهمه آفرینشش- یارای عناد و سركشی از اوامرش را ندارد، و از اینهمه اطاعت و فرمانبرداری آفرینشش، چیزی بر گنجینه غنی و سرشارش نیفزاید. پیش از آنكه گذشته بوجود آید، و ق

بل از اینكه آینده ای در كار آید، او به مرگ و زندگی همگان دانا و آگاه بوده، و دانائیش به آسمانهای بالا و زمین های پائین، تكثیر یا تقلیل پذیر نیست

[صفحه 426]

تو ای انسان كه در اصالت آفرینش، بی عیب و نقص آفریده شده ای. تو كه در زهدانهای تاریك، و در میان پرده های بسیار و محفوظ، پرورده شده ای، بدان كه آغازت از گل خالص بوده است. در آرامشگاه مطمئنی- یعنی در زهدان مادری- از آبی به قدر معلوم- نه بسیار- ماندی و زمانی محدود بر تو گذشت تا شكل یافتی و پرورده گردیدی. آنگاه در آنجا در حالت جنین در جنبش آمدی. كلامی را نمی شنیدی و سخنی را پاسخ نمیدادی. سپس، از آن جای محفوظ، به سرائی متولد شدی كه راه سود و زیان و بهره و پرهیز از آنرا نمیدانستی. چه كسی ترا از سینه مادر، شیر گرفتن آموخت؟ و كه بود كه ترا هنگام گرسنگی و احتیاج و نیاز، به آنچه محتاجش بودی آشنا كرد؟ وه كه چه دور و بعید است پی بردن به كنه ذات پاك آفریدگار! زیرا، آنكس كه از شناسائی صفات و چگونگی آفرینش خویش ناتوان است، بی تردید از درك صفات آفریننده اش، عاجزتر و ناتوان تر خواهد بود. حال آنكه شناخت صفات بی مثال ذات پاك خدا، بسی مشكلتر و حیرت انگیزتر است


صفحه 424، 426.